وقت پایانم ...

ساخت وبلاگ
دیوانه...ده سال دیگر نه...بیست سال دیگر،روی پل عابر پیاده جلویت را میگیرم...رو در رو به تو میگویم:یادم تو را فراموش و بعد میروم ...!دخترت بالباس مدرسه از تو میپرسد مادر این که بود؟؟میگویی دیوانه بود دخترم ...د وقت پایانم ......
ما را در سایت وقت پایانم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeezan1988 بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 0:16

نیا باران زمین جای قشنگی نیست من از اهل زمینم.خوب میدانم که این جا جمعه بازار است. و دیدم عشق را در بسته های زرد و کوچک نسیه میدادند. در اینجا قدر نشناسند مردم.شعر حافظ را به فال کولیان اندازه می گیرن وقت پایانم ......
ما را در سایت وقت پایانم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeezan1988 بازدید : 89 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 0:16

➕ گفت چطوری؟!منو میگیهول ورم داشتگفتم همونطوریهمونطوری دیووونه و لانتوریدورت میگردم تیزو موتوریاصن خمارتمخمارتم مثه علی سنتوری!گفت خمار؟گفتم دست رو دلم نذارفقط شالتو بده کنارگوشتو جلو بیارعاشقتمعاشق و وقت پایانم ......
ما را در سایت وقت پایانم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeezan1988 بازدید : 113 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 0:16

بعد از رفتن تو همه چى مثل قبلِروزا ميان و ميرن بعضى روزا بارون مياد و هوا خنك ميشهكافه ى دنج خيابون نادرى پر و خالى ميشه از آدماى مختلف كه يا حالشون خوبه يا بد هنوزم هر روز صبح ، پارك دم خونه پر ميشه وقت پایانم ......
ما را در سایت وقت پایانم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeezan1988 بازدید : 84 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 0:16

داشت برایم شعر میخواندکه پریدم میان یکی از مصرع ها و گفتم:بوسه دارید؟ابروهایش را گره زد و با لبخند نگاهم کرد!تکرار کردم شما بوسه دارید!؟از آن بوسه ها که انتها ندارند!که دوستت دارم هایم رالابه لایش بچش وقت پایانم ......
ما را در سایت وقت پایانم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeezan1988 بازدید : 88 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 0:16

میگم رفیق جان، دوست جان، معشوق جان! تو بگو چرا همه میگذرن از ما؟!"...شبیه آخرین ایستگاه شدیم آخه! پر از خداحافظی... همیشه منتظر... "فروغ" میگه : "کسی می آید"پس چرا همه میرن؟! پس چرا هرکی میاد یه تیکه وقت پایانم ......
ما را در سایت وقت پایانم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeezan1988 بازدید : 87 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 0:16

 

روزی به دیدارم خواهی‌ آمد که دیگر نمی‌‌شناسمت
من با پیراهنی ساده
آشفته حال
خیره به خالی‌ دنیا
با خودم غریبه
با دیگران غریبه ت
جایی‌ نشسته‌ام که نمیدانم کجاست
تو چون همیشه با وقار
با تردید نگاهم می‌‌کنی‌
شاخه گلی‌ روی زانوانم میگذاری
سری تکان می‌‌دهی‌
و می‌‌روی ...
من ...
خیره به خالی‌ دنیا
به ناگهان، رفتنت را می‌‌شناسم
 
خداحافظ اگر باز نگشتم...

وقت پایانم ......
ما را در سایت وقت پایانم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeezan1988 بازدید : 81 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 0:16

ما این روز ها دلمان تنگ است. خیلی تنگ، دلتنگ کودکیمان هستیم، صدای خندهامان هنگام گرگم به هوا بازی کردن.دلتنگ دعوا هایمان برسر اول نیمکت و آخر نیمکت نشستن، حالمان این روز ها اصلاً خوب نیست، دلتنگ عطر ت وقت پایانم ......
ما را در سایت وقت پایانم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeezan1988 بازدید : 85 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 0:16